خسته ام ..

ای سنجاقک پس چه شد عاقبت زندگی زیبایت؟

بال پروازت؟

یادت هست؟

_آری آری یادم هست

هنوز هم حرف من همان است

زندگی زیباست گر سعی کنی آن را حس کنی

پس بخند به دنیا و بی رحمی هایش

_پس پس بال هایت چه سنجاقک؟

بی بال هم گویی زیباست زندگی؟

_شاید دنیای من بی بال محدود شود

اما هنوز دنیایی هست

زندگی هست

اما تو ای جوانک مراقب بال هایت باش

زندگی تو همین جاست

خوشبختی تو همین جاست

گفتم سنجاقک چه دانی از حال و احوال من

دل پریشان و بیمار من

من مدت هاست که بال هایم را به باد سپرده ام

در حسرتشان مانده ام

_نی نی،هرگز حسرت بال از دست رفته را مخور

که باز نخواهد گشت

جست و جوی جدیدی را آغاز کن

بال جدیدی پیدا کن

آری سنجاقک درست می گفت

که گذشته باز نخواهد گشت

و آینده در راه است

و این منم که گویم آینده ام کدام باشد


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 19 خرداد 1392برچسب:, 16:49 |- zohal -|

 

دیگر کسی از زوزه های آن گرگ نمی ترسید

او هم رام شده بود

گهگاهی از درد گرسنگی ناله می کرد

و به خرخر می افتاد

اما نصیب مرگ نمی شد

شاید موجود علفخواری که او را شیفته خود کرده بود نیز

این را حس می کرد

گرگ دیگر گرگ نبود

او هم گوسفندی دیگر به حساب می آمد

همه این را می گویند

چرا که "عشق" مجال کشتن به او نمیداد

همه این را می گویند ..


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 18 خرداد 1392برچسب:, 17:19 |- zohal -|

همیشه یا اونی هستی که همه رو دلداری میده

یا اونی که همه دلداریش میدن

دلم پره

پره پره پر

از دوستام

از نزدیکانم

از همه دنیا

و واقعا سخته کسی رو دلداری بدی وقتی دل خودت پره

از دوستات

از نزدیکانت

از همه دنیا


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 17 خرداد 1392برچسب:, 23:42 |- zohal -|

هر روز

از

دیوار

عبور می کنم

و با خودم

فکر می کنم

چه ساده بود!

و

گذشته را

به یاد

می آورم

که

هر روز

دیوار را

میدیدم

و خودم

را تسلیم

می کردم

بدون اینکه

بدانم

گذشتن از آن

چقدر ساده است!

چه خوب شد

که

تصمیم گرفتم

شانسم را

امتحان

کنم!


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, 14:46 |- zohal -|

ϰ-†нêmê§