دیگر کسی از زوزه های آن گرگ نمی ترسید
او هم رام شده بود
گهگاهی از درد گرسنگی ناله می کرد
و به خرخر می افتاد
اما نصیب مرگ نمی شد
شاید موجود علفخواری که او را شیفته خود کرده بود نیز
این را حس می کرد
گرگ دیگر گرگ نبود
او هم گوسفندی دیگر به حساب می آمد
همه این را می گویند
چرا که "عشق" مجال کشتن به او نمیداد
همه این را می گویند ..
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |